درنگ‌های گرجستان

به گواه منابع تاریخی، زرتشتی‌گری به دلیل حضور ایرانیان در سده‌های پنجم تا هفتم (ترسایی) در گرجستان رواج یافت. به نظر می‌رسد که این نیایشگاه در آن دوره ساخته شده باشد. اعتقاد بر این است که این پرستشگاه بین سده‌های ۱۷ تا ۱۸ (ترسایی) به مسجد بدل شده، اما تا به امروز نام قدیمی خود یعنی آتشگاه را حفظ کرده است. نام این جایگاه در فهرست ملّی اماکن مهم ثبت‌شده و تحت حفاظت قانون میراث فرهنگی گرجستان قرار دارد.

درنگ‌های گرجستان

نوشتهٔ زیر مجموعهٔ چند یادداشت کوچک است که پس از سفری به گرجستان نوشتم. بر این متن نامی فراتر از «درنگ» یا «تأملات» نمی‌توان نهاد، چون عبارت از اشاره‌هایی است که هر کدام بالقوه درآیند پژوهشی ژرف‌تر می‌تواند بود.

 

۱. زبان گرجی و نام گرجستان

گرجی زبانی با ریشه‌های کهن از خانواده زبان‌های کارتولی یا قفقازی جنوبی است که در میانهٔ زبان‌های با ریشه هندواروپایی و ترکی، اصالت و هویت باستانی خود را تا حدود زیادی حفظ کرده است. گرجی‌ها در زبان خودشان، خودشان را «کارت وِلِبی»، زبانشان را «کارت‌وِلی» و کشورشان را «ساکارْتْوِلو» می‌خوانند زیرا بر پایه اسطوره‌ها، خود را از تبار فردی به نام «کارتلوس» می‌دانند. این که کارتلوس وجود حقیقی و تاریخی داشته یا نه، بر نگارنده آشکار نیست.

 تفلیس

منطقهٔ باستانی که بخش بزرگی از گرجستان امروزی را در می‌گرفته، «ایبریا» نام دارد که شباهت آن با نام شبه جزیره «ایبریا» شامل پرتغال و اسپانیا، تصادفی است.

در فارسی و دیگر زبان‌های هندواروپایی و حتی در عربی، تایلندی و خلاصه در بیشتر زبان‌های دنیا این کشور به نام «گرجستان»، «جورجیا» یا نامی مشابه یا هم‌ریشه با آن خوانده می‌شود.

یکی از فرضیه‌های باورپذیر در وجه تسمیه گرجستان که در منابع اروپایی ذکر شده آن است که بخش نخستین نام این سرزمین یعنی «گُرج» از «گرگ» فارسی است. این فرضیه وقتی پررنگ‌تر می‌شود که به یاد بیاوریم واختانگ یکم، پادشاه گرجستان در سدهٔ پنجم ترسایی، به نام «گرگ‌سر» معروف بوده و همواره کلاه‌خودی به شکل سر گرگ بر سر داشته است.

گرگ‌سر که شهر تفلیس را بنا کرد، از سلسلهٔ خسرویانی‌ها بوده است و امروزه تندیس اسب‌سوار بزرگی از او در این شهر برافراشته‌اند. تا پیش از سدهٔ پنجم، پایتخت گرجستان شهر مْتْسْخِتا بود که امروز شهر کوچکی در نزدیکی تفلیس است.

وجه تسمیه‌های دیگری را هم برای نام گرجستان ذکر می‌کنند که چندان باورپذیر به نظر نمی‌آید. مانند این که «گُرج» در زبان یونانی به معنی گندم (یا انگور) بوده و به خاطر این که این محصول (یا محصولات) در گرجستان زیاد می‌روئیده، آن را چنین نامیده‌اند.

 

تندیس اسب‌سوار گرگ‌سر بر فراز رود کر در تفلیس

به هر روی، فرض ریشهٔ فارسی نام گرجستان قول اقوی است. در فارسی پسوند هندوایرانی «ستان» از ریشهٔ «ایستا» و «استادن» به معنای مکان یا جای ماندن نیز به آن افزوده شده است.

نام تفلیس (تبلیسی) در زبان گرجی قدیم به معنی «چشمهٔ آبگرم» بوده است. مرکز تفلیس با آن حمام‌های گوگردی و آبشار طبیعی در دل محلهٔ قدیمی، شبیه مناظر تجریش و دربند قدیم در شمال تهران است.

سکه ضرب تفلیس متعلق به دوران نادر شاه افشار

تفلیس که تا حدود دویست سال پیش بخشی از قلمرو پادشاهی پارس بود، در سال ۱۸۱۳ ترسایی به همراه بخش‌های وسیعی از شرق گرجستان، ارمنستان و ولایات داغستان، دربند، باکو و گنجه طی پیمان‌نامه گلستان از خاک ایران جدا شد.

در بازگشت از گرجستان، دوستی که مجموعه‌دار سکه است، تصویر سکه‌هایی را برایم فرستاد مربوط به دورانی که این مناطق بخشی از خاک ایران بودند و روی یکی از سکه‌ها به فارسی نوشته شده «ضرب تفلیس».

۲. رود کُر

برخی منابع می‌گویند نام رود «کُر» یا «کورا» که از تفلیس، پایتخت گرجستان می‌گذرد و خود گرجی‌ها به آن «متکواری» می‌گویند، در زبان‌های کارتولی یا قفقازی جنوبی به معنی «آب»، «رود» یا «ذخیرهٔ آبی» است. اما ظاهراً نام این رود از کوروش، پادشاه هخامنشی گرفته شده است. کما این که نام رود کُر در استان فارس نیز به احتمال زیاد برگرفته از نام کوروش است و احتمال دارد نام شهر قیر در آن استان هم از همان ریشه باشد.

در منابع یونانی و لاتین، این رودخانه به نام رود کوروش شناخته شده است. استرابون، مورخ و جغرافی‌دان عهد باستان، آن را در زبان یونانی کهن Κῦρος نوشته و پیلینیوس، فیلسوف رومی نام این رود را در زبان لاتینی Cyrus ضبط کرده است. ضمن آن که بعید به نظر می‌رسد مردمی به یک رودخانه اسم عام اطلاق کنند و مثل را آن را «آب» یا «رود» بنامند.

رود کُر

در خود نام گرجی «متکواری» هم‌ریشهٔ نام «کر» دیده می‌شود.

با این حال ریشه‌شناسی این نام ممکن است وارونه باشد، یعنی نام کوروش برگرفته از واژه «کر» باشد. زیرا خود کُر در بلوچی کهن به معنی رود کوهستانی است و گفته شده که آستیاگ، پدر بزرگ کوروش و آخرین پادشاه مادها، در رؤیایش کوروش را به سان سیلاب جهانگیر دیده بود. یعنی نام کوروش را می‌توان سیلاب مانند یا رود مانند گرفت. عنوان اوستایی کوروش یعنی ثراتئونه نیز به همین معنی است.

شباهت این واژه با اصطلاح فقهی-اسلامی «کر» هم معنادار است، گرچه ظاهراً در عربی آن را با تشدید روی «ر» می‌نویسند و می‌خوانند. این واژه در عربی هم دربارهٔ آب است. از نظر ریخت‌شناسی هم شباهت خاصی به واژه‌های عربی ندارد و تا جایی که می‌دانم، در باب‌های دیگر نیامده است.

 

۳. ناری قلعه

بنای ناری قلعه یا نارین قلعه که در بلندی مشرف به شهر تفلیس قرار دارد، به احتمال بسیار زیاد مربوط به دورهٔ ساسانی است. در داغستان هم یک ناری قلعه داریم که آن را هم ساسانیان ساخته‌اند. به‌جز قفقاز، در خود ایران امروزی به این نام یا صورت تطوریافتهٔ آن، یعنی نارنج قلعه زیاد برمی‌خوریم، ازجمله در نائین و اردبیل. معروف‌ترین نارین‌قلعه هم در میبد قرار دارد.

ناری قلعه تفلیس، نمای عمومی از ضلع شمالی

خود گرجی‌ها معنی قلعه یا کالا (از ریشهٔ «کلاً» ی فارسی) را می‌دانند، اما دربارهٔ بخش نخست آن، «ناری»، می‌گویند که این واژه از مغولی آمده و به معنی «کوچک و زیبا»ست. برخی منابع هم همین را نوشته‌اند. درحالی‌که این قلعه پیش از مغول‌ها وجود داشته و اصلاً کوچک هم نیست. تازه نارین‌قلعهٔ میبد به قولی بزرگ‌ترین بنای خشت و گل باستانی در جهان است، چگونه می‌توان آن را به ریشهٔ مغولی یا ترکی «کوچک» چسباند؟

من در هوای معنای «انار» در نام نارین‌قلعه هستم، زیرا میبد و نائین به همراه عقدا از جای‌های معروف رویش انار در ایران هستند. شگفت آن که در حیاط پایینی ناری قلعه تفلیس، در محوطه نزدیک به کلیسا، چشمم به چندین درخت انار افتاد که در جای دیگری در تفلیس ندیدم. راهنمای محلی پیوند این درخت‌ها با قلعه را نمی‌دانست، اما برای من، هر شکوفهٔ سرخ گلناری انگار زنگوله‌ای بود که پیوندش با نام قلعه را در گوشم می‌نواخت.

نیز بیرون از دانش ریشه‌شناسی، دنبال دلالت‌های شاعرانه برای آتشکده‌های زرتشتی در قلاع ساسانیان و تناظر آن با انار، میوهٔ آتشین و لفظ عربی «نار» (آتش) می‌گردم.

درختان انار در محوطه کلیسای درون ناری قلعه

 

آتشگاه (آتشکده) تفلیس

۴. آتشگاه

در مرکز تفلیس تصادفاً به بنایی برخوردم که بالاتر از سطح خیابان بود و سردرش نوشته شده بود «آتشگاه». یقین دانستم که آتشکدهٔ زرتشتی است. درش بسته بود و به درونش راه نیافتم اما روی پلاکی که کنار راه‌پله نصب شده بود، نوشته بودند:

به گواه منابع تاریخی، زرتشتی‌گری به دلیل حضور ایرانیان در سده‌های پنجم تا هفتم (ترسایی) در گرجستان رواج یافت. به نظر می‌رسد که این نیایشگاه در آن دوره ساخته شده باشد. اعتقاد بر این است که این پرستشگاه بین سده‌های ۱۷ تا ۱۸ (ترسایی) به مسجد بدل شده، اما تا به امروز نام قدیمی خود یعنی آتشگاه را حفظ کرده است. نام این جایگاه در فهرست ملّی اماکن مهم ثبت‌شده و تحت حفاظت قانون میراث فرهنگی گرجستان قرار دارد. طرح مرمت و نگهداری آن در سال ۲۰۰۷ توسط وزارت امور خارجه و سازمان میراث فرهنگی نروژ تأمین مالی و به دست کمیتهٔ ملّی ایکوموس گرجستان اجرایی شد.

ایکوموس نام اختصاری نهادی بین‌المللی با نام کامل «شورای بین‌المللی ابنیه و محوطه‌ها»ست.

چرایی سرمایه‌گذاری نروژ در این پروژه را درنیافتم.

 

خانه‌ای در تفلیس

۵. گرجی‌ها در ایران

گرجی‌هایی که در ایران زندگی می‌کنند غالباً در زمان شاه عباس به ایران آورده شدند و عمدتاً در غرب استان اصفهان، فریدونشهر، افوس و بوئین میاندشت و نیز در یزدانشهر، نجف‌آباد و اصفهان سکنی گزیدند. من در مدرسه همکلاسی‌های گرجی داشتم.

در بخش‌هایی از مازندران نیز خانواده‌هایی از تبار گرجی زندگی می‌کنند که بیشترشان زبان اصلی خود را فراموش کرده و دیگر به فارسی سخن می‌گویند. «گرجی‌محله» بهشهر ازجمله محله‌های گرجی‌نشین شناخته شده در مازندران است.

باقی گرجی‌ها در نقاط مختلف ایران ساکن شدند یا مانند سایر ایرانیان به شهرهای دیگر درون کشور مهاجرت کرده و با جامعه اکثراً مسلمان و فارسی‌زبان درآمیخته‌اند.

نام فامیل «گرجی» و «گرجستانی» نیز در ایران کم نداریم.

در گرجستان می‌گویند زبان گرجی‌های ایران قدیمی‌تر و دست‌نخورده‌تر است، تقریباً همان توصیفی که ما از لهجهٔ فارسی دری در افغانستان داریم و فرانسوی‌ها از زبان اهالی کبک.

معروف‌ترین شخصیت تاریخی گرجی در تاریخ ایران الله‌وردی خان اونْدیلادْزه معروف به الاوردی خان گرجی، حاکم ولایت فارس در دوران پادشاهی صفوی، بانی سی‌وسه‌پل (یا پل الله‌وردی خان) اصفهان و مدرسه خان شیراز است. او در آغاز، در قامت اسیر جنگی به ایران آورده شد، اما خیلی زود پله‌های ترقی را پیمود، به مقام سپهسالاری رسید و در وفاداری به دربار ایران چیزی کم نگذاشت.

در وجه تسمیهٔ سی‌وسه‌پل گفته شده که به دلیل وجود سی و سه چشمه در زیر پل، این نام را بر آن نهاده‌اند و نیز گفته‌اند که در ابتدا چهل‌چشمه بوده که هفت تای آن از بین رفته.

نظریهٔ دیگری که از چند نفر در گرجستان شنیدم آن است که الله‌وردی خان برای آن که یادگاری از وطنش به جای بگذارد به علی‌اکبر بنای اصفهانی، معمار پل سپرد تا سی‌وسه چشمه برای آن بسازد که یادآور ۳۳ حرف الفبای گرجی است.

آبگرم گوگردی در ناحیه قدیمی شهر تفلیس

شخصاً هیچ کدام از این دو روایت را متقن نمی‌دانم و بر آنم که این عدد احتمالاً تصادفی است.

امام‌قلی خان، پسر الله‌وردی‌خان و حاکم فارس نیز منشأ بسیاری خدمات بود، پرتغالی‌ها را پس از ۱۱۷ سال از هرمز و گمبرون (بندرعباس) بیرون راند و در مسیر اصفهان به شیراز کاروانسراها و پل‌های بسیار ساخت، ازجمله پل خان بر روی رود کُر در نزدیکی مرودشت. باز هم تلاقی تاریخی و البته تصادفی نام یک گرجی با نام فارسی «کُر».

 

تیر ۱۴۰۳

 


پی‌نوشت: عکس‌هایی که در این مقاله درج شده از مناطق مختلف تفلیس است و عکس‌های پشت و روی سکهٔ ضرب تفلیس از مجموعهٔ شخصی دکتر مارتین کثیر ساکن آمریکا وام گرفته شده است. از ایشان سپاسگزارم.

 

از متن‌های نویسنده

از متن‌های بارو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.