رمان؛ و زندگیهای آن سوی واقعیت | صدای نگین کیانفر
یکی از دلایل این که ما، چه به عنوان خواننده و چه به عنوان نویسنده، هر بار ناچاریم به چیستی رمان بپردازیم، از آنجا میآید که این گونهی ادبی با امکانات بیپایان سروکار دارد. رمان در حقیقت، در کنار خط زندگی ما، یک حجم را به نمایش میگذارد. حجمی از امکانات مورد استفاده قرار نگرفته، رویاهای بهعمل نیامده و آرزوهای فراموش شده، از ممکنها و ناممکنها. با این وصف، این که رمان آینه است و چه بسا آینهی رویدادها و وقایع، با مشکل مواجه میشود؛ آنچه شخص پنهان میکند، در عمل، از دید آینه نیز پنهان میماند، و آن چه در پس و پشت روابط اجتماعی است، در هیچ آینهای آشکار نمیشود. پس ما در صورتی میتوانیم رمان را با آینه مقایسه کنیم که مدّ نظرمان آن آینهای باشد که بیش از آن که روشنیها را منعکس کند، تاریکیها را نشان دهد، بیش از آن که آشکارشدهها را به نمایش بگذارد، نهفتهها را بنمایاند و بیش از آن که واقعیت را منعکس کند، هستی را نشان دهد. و چنین کاری از عهده آینهی معمولی برنمیآید. اینکه گاهی در توضیح رمان از اصطلاح “آینهی تمامنما” استفاده می شود، بیشک ناشی از همین دید است. و بهراستی اگر قرار بر خصلت انعکاسی رمان است، باید گفت که، به همانگونه که بارها گفته و نوشتهاند، اخبار روزنامهها، بدون هیچ شکی، منعکسکنندهای مناسبتر، و بر این منوال، آینه بهتری هستند. نقصان در اخبار روزنامهها ناشی از این نیست که نادرست و غیرواقعی هستند (چرا که بسیاری از آنها واقعی و درستاند)، بلکه به آنجا برمیگردد که اخبار، همان اخبار واقعی، بیشتر مربوط به سطوح آشکار جامعه است و نه حجم پنهان آن. و جامعه، در حقیقت، بیشتر در عمق است تا در سطح، و بیشتر پنهان میکند تا آشکار سازد. همچون کوهی که ما قلهاش را میبینیم ولی بخش اعظم آن پشت مهی غلیظ پنهان مانده باشد.
و این البته در مورد اشخاص نیز صدق میکند. یک فرد، تنها آن نیست که مینماید. او بیش و پیش از هر چیزی در تودهای از آرزوها، حسرتها، عقدهها، زخمها، سکوتها و تجاربی شیرین یا تلخ، ولی در هر حال از دید ما پنهان، ایستاده است. و در حقیقت، آنچه او را میسازد، همان حجم پنهان است و نه آن سطوح آشکار.
از متن «رمان؛ زندگیهای آنسوی واقعیت | نوشتهٔ احمد خلفانی | دفتر دوازدهم بارو