فروریزش زیست‌محیطی

برآوردهای اخیر نشان می‌دهد که جامعهٔ بشری پنج مرز ایمنی را پشت سر گذاشته و اکنون در حال گذار از مرحله‌ای است که متضمن خطرهای فراوان برای سلامت و تداوم «زیست‌کُره» است. دلایل و قرائن جدید نشان می‌دهند که متوقف کردن مسیر ویران کننده‌ای که انسان به سوی زوال زندگی بر کرهٔ زمین در پیش گرفته، مستلزم یک دگرگونی اساسی و فوری است.

 فروریزش زیست‌محیطی *

از سال‌های میانهٔ دههٔ پنجاه میلادی به این سو، عوامل بسیاری که قابل زیست بودن کرهٔ زمین را تاًمین می‌کنند، همچون میزان تراکم گازهای گل‌خانه‌ای، جنگل‌ها یا سلامت زیست‌بوم دریائی، با سرعت فزاینده‌ای رو به زوال گذاشته و بر زیست‌بوم‌هائی که پایگاه زندگی انسان‌اند، آثاری منفی بر جای گذاشته‌اند. این زیست‌بوم‌ها منبع عمل‌کردها ــ‌یا خدماتی‌ــ هستند که بدون آنها جامعه‌های انسانی، طبعاً همراه با اقتصادشان، قادر نخواهند بود که در سطح کنونی به بقای خود ادامه دهند. ما برای هوا، آب، غذا و پوشاک، مسکن و انرژی به خدماتی نیازمندیم که زیست‌بوم برای ما تاًمین می‌کند. زیست‌بوم‌ها می‌توانند تا حدودی تاًثیر یا دخالت انسان را تحمّل و طی زمان معینی آن را جبران کنند، بی آنکه خسارت جبران‌ناپذیری بر آنها وارد شود ـــ ویژگی‌ای که آن را مقاومت واکنشی می‌نامند. لیکن با پشت سر گذاشتن یک حد یا اندازهٔ معیّن، و رسیدن به نوعی «حداکثر»، ممکن است که نوعی درهم ریختگی ناگهانی و شدید رخ دهد و به «فرو ریزش زیست‌بوم» منجر شود. در چنین شرایطی کیفیت خاک، ذخیرهٔ آب آشامیدنی و تنوع زیستی به شدت کاهش می‌یابد، محصولات کشاورزی آسیب می‌بینند و شرایط زندگی انسانی به شدت دچار اختلال می‌شود.

«زیست‌بوم‌ها می‌توانند تا حدودی تاًثیر یا دخالت انسان را تحمّل و طی زمان معینی آن را جبران کنند، بی آنکه خسارت جبران‌ناپذیری بر آنها وارد شود…»

کاوش دربارهٔ «فروریزش زیست‌بوم‌ها» چندان سابقه‌ای ندارد، با این حال، بویژه به علت شدت گرفتن فشار انسان بر آنها و دگرگونی‌های آب و هوا در دهه‌های اخیر، شواهد جدیدی در مورد «فرو ریزش» آن‌ها به دست آمده است. تا به حال فقط چند مورد فروریزش زیست‌بوم در تاریخ ضبط شده است. از مشهورترین نمونه‌ها یکی فروریزش اقلیمی در جزیرهٔ ایستر (۱) است که قرن‌ها پیش از کشف آن در اوایل قرن هیجدهم اتفاق افتاده و دیگری فروریزش اقلیمی در حوضهٔ دریاچهٔ آرال (۲) است که به عوارض وخیم اجتماعی و اقتصادی منجر شد و پس از سال‌ها کم و بیش به وضعیت عادی بازگشت.

نمونهٔ دیگر دگرگونی‌های اقلیمی در اطراف دریاچهٔ چاد (۳) رخ داد که زیست‌بوم حول و حوش دریاچه را دچار اختلال کرد و کمبود آب آشامیدنی بر بهداشت و اقتصاد ساکنان مناطق اطراف دریاچه سخت اثر گذاشت تا آنجا که به درگیری‌های میان ماهی‌گیران اطراف دریاچه منجر شد که علت آن هم کمبود منابع بود.

در دنیای جهانی شده و به شدّت به هم پیوستهٔ امروز، اختلال‌های محلّی گاه می‌توانند به تاًثیرات اقلیمی در نواحی بسیار دور دست منجر شوند. و همین می‌تواند به گونه‌ای فزاینده باعث فروریزش سریع بسیاری از زیست‌بوم‌ها در سراسر کرهٔ زمین بشود. در حالی که فرصتی برای جبران خسارت‌های وارده وجود ندارد – و بر عکس بر اثر تغییرات اقلیمی وضعیت تشدید می‌شود – ظرفیت و مقاومت کرهٔ زمین برای تاًمین زندگی یک جمعیت انبوه و در حال افزایش، به شدت رو به ضعف می‌رود.

 

چقدر می‌دانیم؟

زیست‌بوم موضوع بسیار پیچیده‌ای است، هر زیست‌بوم ترکیبی است از جامعه‌ای از موجودات زنده در درون یک محیط غیرزنده، که از طریق جریان‌های انرژی‌زا و موّاد غذائی به هم پیوسته‌اند. عمل‌کرد یک زیست بوم در طول زمان نسبتاً ثابت و استوار است، امّا هنگامی که توازن میان برخی از عوامل آن به هم می‌خورد و از حدّ معینی فراتر می‌رود، می‌تواند به یک دگرگونی نامتعادل و حتّی فاجعه‌آمیز دچار شود.

عوامل انسانی‌ای را که بر ثبات زیست‌بوم تاًثیر می‌گذارند و باعث کاهش تنوع زیستی می‌شوند، می‌توان چنین طبقه‌بندی کرد:

* دگرگونی توازن تنوع زیستی محلّی بر اثر فعالیت‌های انسانی، برای مثال، افزایش برخی حیوان‌های «مهاجم» یا کشت و بهره‌برداری بیش از حد از گیاهان و حیوانات.

* تغییر توازن شیمیائی محیط – خاک، آب و هوا – بر اثر آلودگی.

* تغییر درجهٔ حرارت و مقدار آب محلّی به علت تغییرات اقلیمی.

* کاهش وسعت محیط زیست، از طریق ویرانی زیست‌بوم یا به علت تکه-تکه شدن آن بر اثر کم و زیاد شدن آب یا پیش‌روی و پس‌روی سواحل.

پژوهشگران دوران تاریخی کنونی را به‌عنوان آغاز یک دوران جدید زمین‌شناسی توصیف کرده و آن را آنتروپوسن (۴) نامیده‌اند، چرا که در این دوران این انسان است که عامل اصلی دگرگونی در سطح کرهٔ زمین و دگرگونی طبیعتِ خود طبیعت است. در سال ۲۰۰۹ میلادی، گروهی از کارشناسان بین‌المللی بر سر نه مرز یا حدّ به‌هم‌پیوسته، که ثبات زیست‌بوم کرهٔ زمین را تاًمین می‌کنند و به تمدّن انسانی امکان پیشرفت می‌دهند، به توافق رسیدند. برآوردهای اخیر نشان می‌دهد که جامعهٔ بشری پنج مرز ایمنی را پشت سر گذاشته و اکنون در حال گذار از مرحله‌ای است که متضمن خطرهای فراوان برای سلامت و تداوم «زیست‌کُره»(۵) است. دلایل و قرائن جدید نشان می‌دهند که متوقف کردن مسیر ویران کننده‌ای که انسان به سوی زوال زندگی بر کرهٔ زمین در پیش گرفته، مستلزم یک دگرگونی اساسی و فوری است.

 

عوامل کلیدی مؤثر بر میزان خطر

کنترل و ممنوع کردن جنگل‌زدائی و آماده کردن زمین به منظور بهره‌برداری‌های دیگر، از جمله کشاورزی (غلات و دام‌داری)، بهره‌برداری از معادن، ساختن زیربناهای صنعتی، از جمله اقدامات ضروری برای مقابله با خطر زوال تنوع زیستی و فروریزش زیست‌بوم به شمار می‌روند. برخی تخمین‌ها نشان می‌دهند که میزان جنگل‌زدائی نسبت به دههٔ پیشین یک سوّم کاهش یافته است. توسعه و پذیرش تکنولوژی‌ها و مدل‌های جدید تولید که به منابع کمتری نیازمندند یا باعث آلودگی کمتری می‌شوند، می‌تواند خطر زوال تنوع زیستی و فرو ریزش اقلیمی را کاهش دهد، همچنانکه گرایش به سوی یک سبک زندگی خوددارانه، تغییر الگوهای مصرفی، همراه با دگرگونی‌های رفتاری. (۶) تخمین زده شده است که هزینهٔ خدمات زیست‌محیطی، چنانچه سهم آن در بهزیستی انسانی نیز محاسبه شود، به بیش از دو برابر تولید ناخالص جهانی سر خواهد زد.

وارد کردن ارزش زیست‌بوم‌ها در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی، تجدیدنظر در نحوهٔ برآورد موفقیت‌های اقتصادی، و به کار گرفتن سیستم‌های محاسباتی مطمئن و محکم در تجارت و در اقتصاد ملّی به نحو چشم‌گیری به کاهش ریسک کمک خواهد کرد. بنا به آخرین برآوردها تا به حال بیش از صد کشور ارزش‌های تنوع زیستی را در نظام‌های محاسبات ملّی خود وارد می‌کنند.

مکانیسم‌های نوعی حکومت جهانی به منظور محافظت از زیست‌بوم‌ها و کاهش آلودگی، بویژه برخورد منسجم‌تر در ادارهٔ جهانی زیست‌بوم‌ها، اقتصاد و تجارت، از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند، چرا که بسیاری از زیست‌بوم‌ها در مرزهای کشورها متوقف نمی‌شوند، و تجارت خود یکی از عوامل مهم فروریزش زیست‌بوم است.

 

فروریزش زیست‌بوم‌ها در استرالیا و قطب جنوب

یکی از آخرین کاوش‌ها نشان داد که ۱۹ مورد فروریزش زیست‌محیطی (هم دریائی و هم زمینی) در مساحتی برابر با یک و نیم درصد سطح کرهٔ زمین، از شمال استرالیا تا سواحل قارهٔ قطب جنوب، در سی سال اخیر رخ داده است. در این کاوش چهار معیار برای برآورد فروریزش تعیین شده بود (ناگهانی، تدریجی، مرحله‌ای و نامنظم بودن)، و برای هر نوزده مورد فروریزش زیست‌محیطی شواهد محلّی مشاهده شد، هر چند که هیچ یک از فروریزش‌ها در سراسر منطقهٔ مورد مطالعه رخ نداد.

فروریزش‌ها بر اثر فشارهای هم‌زمانی رخ دادند که زیست‌بوم‌ها به هنگام کاوش تحمّل می‌کردند ــــ فشارهائی همچون دگرگونی‌های اقلیمی (افزایش درجهٔ حرارت، بارندگی‌های نامنظم و اسیدی شدن اقیانوس)، و فشارهای ناشی از تاًثیرات فروریزش بر انسان (نظیر از دست دادن مسکن، آلودگی و مصرف آب‌های زیرزمینی) به فرسودگی تنوع زیستی منجر می‌شد. متخصصانی که در این کاوش شرکت داشتند برای رو-در-روئی با چنین فروریزش‌هائی یک برخورد سه مرحله‌ای را توصیه می‌کنند: افزایش آگاهی بر ارزش‌های زیست‌بوم، پیش‌بینی فشارها، و رو-در-روئی با عوارض فروریزش‌ها و تلاش برای جبران، بازسازی، نوسازی و سازگاری با دگرگونی‌ها.

 

____________________

* نقل از سایت Global Challenges Foundation

۱- Easter Island؛ واقع در جنوب شرقی اقیانوس کبیر.

۲- دریاچهٔ آرال؛ زمانی چهارمین دریاچهٔ بزرگ دنیا بود ولی به دلایل گوناگون، از جمله آبیاری‌های نسنجیدهٔ مزارع پنبه در دوران شوروی رو به خشکی رفت. در حال حاضر بخش‌هائی از ان احیا شده است.

۳- Lake Chad؛ دریاچه‌ای واقع در میان چهار کشور آفریقائی نیجریا، نیجر، چاد و کامرون.

۴- Anthropocene

۵- Biosphere؛ منظور آن بخش از کرهٔ زمین و جوّ آن است که زندگی در آن امکان و ادامه یافته و اکنون با خطرات بزرگ مواجه است.

۶- پیداست که در اینجا نویسندگان مقاله حضور و نفوذ تعیین‌کنندهٔ صاحبان و مدیران بنگاه‌های صنعتی و تجارتی را دست کم گرفته‌اند.

 

 

از متن‌های نویسنده

از متن‌های بارو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.